سفارش تبلیغ
صبا ویژن


تودنیای منی اما به دنیا اعتمادی نیست

روزای خیلی طلای یادته روز ترس از جدائی یادته

دستمون تو دست هم بود یادته غصه هامون کم کم بود یادته

دست گرمت تو زمستون یادته شونه ی من زیر بارون یادته

پنهونی سر قرارا یادته تاخیرات توی بهارا یادته

دستات و میخوام بگیرم یادته راستی تو بی تو میمیرم یادته

نامه ی بدون امضا یادته اسم مستعار رویا یادته

چشمون زدن حسودا یادته چشامون شد مثل رودا یادته

یه دفعه ازم بریدی یادته خط رو اسم من کشیدی یادته

گفتی عشق تو هوس بود یادته گفتی خوب بود ولی بس بود یادته

حالا اومدم همون جا وایسادم که تقاضای تورو جواب دادم

در آوردم از دستم انگشتر و جا گذاشتم اونجا دفترو

اما قول دادم به قلبم و خدا دیگه دل ندم به عشق آدما

حیف شعری که نوشتم یادته شعر من بده ولی زیادته


نوشته شده در دوشنبه 91/6/27ساعت 1:23 صبح توسط ( nima yaghoobi نظرات ( ) |


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت